نگاه استراتژیک به تئاتر را گم نموده ایم
به گزارش مجله هاستفا، یکی از داوران جشنواره تئاتر فجر معتقد است: نگاه استراتژیک به تئاتر را گم نموده ایم و نیازمند برنامه های بلند مدت هستیم.
کیومرث مرادی جزو هنرمندانی است که در جشنواره تئاتر فجر دیده شد. او نیز در دهه طلایی هشتاد در تئاتر ایران مطرح شد و جایزه های بسیاری را به خانه برد و سال جاری در جشنواره سی و هشتم تئاتر فجر به عنوان داور حضور داشت.
آنچه در ادامه می خوانید، گپ و گفت خبرنگار خبرنگاران با این هنرمند است که روزگاری به واسطه اجرای نمایش های مانند رازها و دروغ ها،خواب در فنجان خالی،شکلک در جشنواره فجر، به تئاتر ما معرفی گردید. در این تبادل نظر کوشش کردیم نگاهی کمی کلی تر به جشنواره و کلیت تئاتر داشته باشیم.
او تاکید دارد که نگاه استراتژیک به تئاتر را گم نموده ایم و احتیاجمند برنامه های بلند مدت هستیم.
مرادی در شروع و در پاسخ به این پرسش که جشنواره تئاتر فجر در این سال ها چقدر توانسته آبشخوری برای تبادل نظری هنرمندان و تبادل تجربیات تازه آنان ایجاد کند؟ به خبرنگاران گفت: هر کسی در هر دوره ای برخوردی خاص با جشنواره تئاتر فجر دارد. به این معنا که یک کارگردان جوان ، تعریفش از جشنواره فجر بسیار متفاوت است. در میانسالی، نگاهش به جشنواره به گونه ای دیگر می گردد و در دوره هایی هم که نتواند در جشنواره حضور داشته باشد، باز هم نگاهش به این رویداد جوری دیگر خواهد بود. این تجربه ای است که همه هنرمندان دارند.
او با تاکید بر اهمیت صندلی جشنواره تئاتر فجر در منطقه اضافه نمود: جشنواره فجر تنها جشنواره ای در تئاتر ماست که گویی به ما مشروعیت قانونی می دهد. وقتی به عنوان یک هنرمند در این جشنواره دیده می شوی و جایزه می گیری، گویی مشروعیت خود را به لحاظ قانونی از تئاتر ایران دریافت می کنی. از نظر من به عنوان یک هنرمند، جشنواره تئاتر فجر هنوز در خاورمیانه و منطقه ما اهمیت بسیاری دارد.
کارگردان نمایش رازها و دروغ ها با تقسیم بندی تئاتر ایران به دوره پیش و پس از تئاتر خصوصی، اضافه نمود: پیش از راه اندازی تئاترهای خصوصی، برای دریافت سالن اجرا حتما باید در جشنواره تئاتر فجر شرکت می کردیم بویژه این قانون برای کارگردان های جوان تر، سخت تر اعمال می شد و همین معیار، ماجرای جشنواره را بسیار تغییر می داد.
مرادی اعلام کرد: جشنواره ای که ما درباره آن صحبت می کنیم، در طول سالیان، از نظر ساختار شکلی و ماهیت ایدئولوژیک، دگرگونی های زیادی داشته است و هر یک از این تغییرات نیز منتقدان خود را داشته. گاهی جشنواره محل اجرای نمایش های تازه بوده و گاهی بخش مرور در آن پررنگ تر بوده است. گاهی رقابتی بوده و زمانی رقابت از آن حذف شده و ... بخشی از این تغییرات بسیار طبیعی است چون تئاتر ایران سیر تحولی داشته که این نه به معنای خوب است و نه بد. بلکه همپای تغییرات سیاسی و اجتماعی و مالی، حوزه فرهنگ و تئاتر نیز متحول شده است.
او با تاکید بر ضرورت داشتن برنامه های بلند مدت در تئاتر ادامه داد: نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم، این است که می توان استراتژی های زیادی برای آینده به وجود آورد ولی شرایطی که درباره آن صحبت کردیم، مدام باعث تغییر جشنواره به لحاظ ساختاری و ایدئولوژیک شده است. با این شرایط نمی توان برنامه های بلندمدت را در تئاتر دنبال کرد و به برنامه های کوتاه مدت بسنده می کنیم که خیلی زود فراموش می گردد این برنامه های کوتاه مدت، گاه می تواند فراوری چند تئاتر باشد یا حضور یک چهره سرشناس بین المللی در جشنواره تئاتر فجر که این ها را قبلا بارها تجربه نموده ایم. دیده ایم این جشنواره گاه به لحاظ محتوایی و اندیشه گی بسیار متنوع بوده ولی در دوره ای دیگر هیچ خبر خاصی در آن نبوده است. البته که هیچ یک از اینها فارغ از اتفاقات اجتماعی، سیاسی، مالی و نگاه سلیقه ای مدیران فرهنگی نیست.
کارگردان نمایش خواب در فنجان خالی اضافه نمود: در این شرایط بزرگترین رنج و فقری که به لحاظ محتوایی و ساختاری می بیینم، نداشتن برنامه های طولانی مدت است. به همین دلیل مدام افسوس گذشته را می خوریم و این نکته بسیار مهمی است. تمرکز بر برنامه های کوتاه مدت، سبب می گردد برای آینده هیچ برنامه ای نداشته باشیم. الان هنرمند ما نمی داند سه سال دیگر چه برنامه ای خواهد داشت. نه خودش می داند و نه سیستم تعریفی برای او دارد. هیچ یک از مجموعه های تئاتری ما برای سال 1400 برنامه معینی ندارند چون هیچ چیز معینی وجود ندارد. به همین دلیل به فضاهای کوتاه مدت پناه آورده ایم و مدام تصور می کنیم در گذشته همه چیز شیرین بوده درحالیکه این طور نیست و گذشته هم تلخی های خاص خود را داشته است.
مرادی در پاسخ به این پرسش که چرا جشنواره تئاتر فجر بعد از 38 دوره همچنان درحال آزمون و خطاست و اساسنامه معینی ندارد؟ توضیح داد: باید پا را فراتر از جشنواره بگذاریم و ببینیم جشنواره را چه کسی برگزار می نماید. شورای سیاستگذاری که وابسته به اداره کل هنرهای نمایشی و معاونت هنری و در مرحله بعد وزارت فرهنگ و ارشاد است و متولی اصلی آن هیات دولت است. این سلسله مراتب با حضور این همه گروه و تئاتر و صاحبان مشاغل احتیاجمند تغییر شکل اداره تئاتر به عنوان یکی از ارکان مهم هنر ایران است که تبلور آن را در جشنواره تئاتر فجر می بینیم.
این استاد دانشگاه متذکر شد: متاسفانه در این سلسله مراتب هنوز به درک درستی از تغییر شکل ایدئولوژیک و ساختاری تئاتر نرسیده ایم. به یاد آوریم سال هایی را که هر روز در کل تهران 6 نمایش در 6 سالن اجرا می شد ولی در حال حاضر فقط در تهران روزانه 100 نمایش در بیش از 40 تا 50 سالن در حال اجراست.
مرادی اضافه نمود: اگر از منظر کارشناسی با دقت به ماجرا نگاه کنیم، متوجه می شویم که گویی این تفکر باید از نهاد رسمی تری اتفاق بیفتد. امروزه بیش از 1 میلیون نفر در تهران درگیر بخش های مختلف کار تئاتر هستند حال آنکه در گذشته این تعداد حدود 1500 نفر بود. وقتی 6 سالن داریم، فرصت های شغلی خیلی متفاوت است با وقتی که 50 سالن داریم.
کارگردان شکلک و هشتمین سفر سندباد با بیان اینکه این نگاه استراتژیک را گم نموده ایم، ادامه داد: امیدوارم بعد از 40 سال تئاتر با تمام زیر شاخه هایش به عنوان یک شغل در جامعه شناخته گردد چون در حال حاضر گویی هنوز تکلیف بخش فرهنگ و متولیان فرهنگی این رشته معین نیست. خانواده تئاتر کوشش بسیاری می نماید تا این اتفاق رخ دهد ولی با حجم گسترده ای که این خانواده دارد، بودجه ای که به کل تئاتر کشور اختصاص داده شده، برابر با بودجه یک سریال متوسط تلویزیونی است. با این شرایط چه برنامه ای می توان برای تئاتر داشت؟
او ابراز تاسف کرد: در این سال ها چند سالن تئاتر ساخته شده؟ در حالیکه باید به زیرساخت ها اهمیت بدهیم ولی هیچ اتفاقی نمی افتد. از دولت هشتم به این سو دست کم 4 بار تئاترشهر بازسازی شده و به شما قول می دهم در دولت بعدی باز هم بازسازی گردد چون در هر دوره ای با یک مسکن مقطعی، مساله را حل می کنیم.
این هنرمند که سال ها پیش قرار بود با همراهی مهندس شفیعی مسئول بازسازی تئاتر نصر به عنوان موزه تئاتر ایران گردد، درباره این طرح ناکام یادآوری کرد: آن موقع برآورد ما برای کل این پروژه 350 میلیون تومان بود ولی فقط توانستیم بودجه فاز اول را که 40 میلیون تومان بود، دریافت کنیم و به دلیل نبود پول، پروژه متوقف شد امروز اگر بخواهیم بار دیگر این پروژه را راه اندازی کنیم، ببییند چه رقم بالاتری احتیاج داریم!
مرادی ابراز تاسف کرد: ما هرگز آینده نگری نمی کنیم و حال آنکه باید برای 5 سال بعد چندین تئاتر شهر نه تنها در تهران بلکه در همه شهرهای بزرگ بسازیم.
او درباره اینکه چرا دیگر مانند دهه هشتاد جریان تئاتری نداریم و با وجود گسترش کمی، از نظر کیفی رشد نداشته ایم و دیگر آن تپش و نشاط در تئاتر ما وجود ندارد، شرح داد: در هر دوره ای احتیاجهای جامعه به لحاظ ساختاری، اجتماعی، فرهنگی، مالی، سیاسی و ... تغییر می نماید. با ابزارهای دهه هشتاد نمی توانیم جوابگوی مطالبات دهه 90 باشیم. ولی در بخش فرهنگ هنوز داریم با ساختارهای دهه 60 زندگی می کنیم. بازسازی یک سالن به معنای تغییر ماهیت ساختاری نیست و تنها دلیل آن فرسودگی آن سالن است.
کارگردان افسون معبد سوخته اضافه نمود: تئاتری ها در این سال ها کوشش بسیاری کردند. چندین مدیر تئاتر شهر وقتی مورد پرسش قرار می گیرند که چرا چنین و چنان نکردید؟ می گویند در شروع با کلی ایده و انرژی و انگیزه آمدیم اما هر چه جلوتر می رفتیم، بیشتر به بن بست می خوردیم. این سخنی است که همه مدیران می گویند ولی چرا چنین می گردد. الان شورای ساخت مان حذف شده نه به این دلیل که کسی دوست ندارد تئاتر فراوری کند بلکه به این دلیل که تعریف بودجه ندارد. بنابراین تغییر نگاه و ساختار باید دهه به دهه تفاوت می نموده که ننموده است.
مرادی که نمایش های خود را در گروه تئاتر تجربه می ساخت، درباره نبود گروه های نمایشی به عنوان یکی از ارکان مهم تئاتر شرح داد: همواره فکر می کنم چرا نمی توانم گروه تئاتری ام را حفظ کنم، گروهی که با هم کار نموده و جلو رفته ایم ولی بعد از یک مدتی آن را از دست می دهم چون این آدم ها بزرگ می شوند و مطالبات شان تغییر می نماید ولی بودجه همان است و من نمی توانم جوابگوی احتیاجهای آنان باشم. از سوی دیگر آنان به دنبال تجربه های تازه و کار کردن با هنرمندان متفاوت هستند و ماجراجویی در دیگر حوزه ها هستند و من نمی توانم آنان را تا همواره نزد خود حفظ کنم چون نتوانستم در طول ده سال دستمزد نمایشنامه نویسم را بالا ببرم.
وی ادامه داد: بنابراین می بینم در دوره ای همه چیز خیلی خوب رخ داد ولی کم کم گروه ها نابود شدند. کاری به اتفاقات فردی ندارم ولی ببینید الان همه گروه ها در چه شرایطی هستند. آنان نمی توانند به بقای خود ادامه بدهند. در دوره ای جوان بودیم و مناسبات زندگی مان دانشجویی بود ولی حالا همه چیز تغییر نموده در کنار اینها نسل دیگری هم آمده است با این حال بستر اصلی تغییری ننموده و ما همچنان به برنامه های کوتاه مدت اکتفا نموده ایم.
کارگردان خانه ادامه داد: تئاتر ما به لحاظ استراتژیک و ساختاری باید تغییرات بنیادین در خودش ایجاد کند و تا زمانی که این هنر را شغل ندانیم و متوجه اهمیت و تاثیرگذاری اش نشویم، وضع بر همین منوال است.
کیومرث مرادی در سرانجام گفت: می توانم تصور کنم ده سال دیگر یک خبرنگار از نسل تازه خبرنگارهای تئاتر همین پرسش های شما را از یک کارگردان جدید نسل امروز بپرسد و شاید همین پاسخ ها را دریافت کند!
منبع: خبرگزاری ایسناbestcanadatours.com: مجری سفرهای گردشگری و تجاری و آموزشی | مجری مستقیم و کارگزار سفرهای بین المللی خارجی