عملیات مرغ مگس خوار، کودتای درون حزبی هیتلر - مجله هاستفا

هیتلر در راستا تسلط کامل بر آلمان نه فقط احزاب و جریان های رقیب را حذف و سرکوب کرد، که شماری از اعضای حزب نازی را هم کشت و کنار زد. چون می پنداشت در آن ها این ظرفیت هست که در آینده به دشمنانش تبدیل شوند و در جبهه مقابل او قرار بگیرند.

آن موقع حزب نازی حدود 4 میلیون عضو ثبت شده داشت و هیتلر نگران بود که بعضی از چهره های اصلی و شاخص حزب، در رهبری این جمعیت عظیم رقیب او باشند. البته شعار های انقلابی می داد، اما به واقع یک ضد انقلاب تمام عیار بود و سوسیالیسم را به اندازه دموکراسی و مسیحیت خطرناک و مانع تحقق اهداف خود می دید.

می ترسید عده ای از سران و اعضای حزب، شعار های سوسیالیستی را بیشتر از آن چه برای پیشبرد کار ها ضروری است، جدی بگیرند و در سرکوب جنبش های کارگری و انحلال اتحادیه ها، چشم و گوش بسته دنباله روی حزب حاکم نباشند.

به قول سرژ برستاین در کتاب تاریخ اروپا هیتلر با این که در ادای سخنان مردم فریبانه با هدف جلب توده ها ید طولایی داشت، اساسا به راست رادیکال و ناسیونالیسم افراطی تعلق داشت.، چون خودش برای کارگران و کل جامعه حق اعتراض قائل نبود، نمی پذیرفت که دیگران فکر دیگری در سر داشته باشند و حق اعتراض را به رسمیت بشناسند.

نمی خواست زمانی که کشور را برای کار های عظیم - به عبارت دقیق تر جنگ - آماده می نماید، مدام شاهد اعتراض و اعتصاب باشد. خلاصه این که اعتقاد داشت از جامعه فقط باید یک صدا بلند گردد و آن صدا هم انعکاس صدای حزب حاکم (یا در واقع خودش) باشد.

ارنست روهم به همراه کورت دالوگه و هاینریش هیملر

در شروع، وجدان های بیدار جامعه را سرکوب نموده بود، اما چون تصمیم به برچیدن همه نشانه ها و بقایای دموکراسی داشت چاره ای نمی دید جز این که وجدان های نیمه بیدار را هم، ولو به زور خفه کند.

شرایط آرمانی او برای اداره کشور این بود که اگر روزی قدرت را در انحصار خود گرفت کسی مخالفش نباشد؛ اگر تصمیم به کشتار عده زیادی داشت کسی معترض نگردد؛ اگر آلمان را در جنگی پرهزینه درگیر کرد کسی مخالف خوانی نکند؛ اگر مردم را به دو دسته وفادار به حزب و خائن به کشور تقسیم کرد، کسی این دسته بندی جعلی را زیر سوال نبرد؛ اگر در تبلیغات رسمی مسائل قدیمی و جدید را به گردن دشمنی موهوم و ساختگی انداخت، کسی این پروپاگاندا را به نقد نکشد و اگر دستور داد که فرد یا عده ای را بی جرم و محاکمه زندانی یا اعدام نمایند کسی به قانون برای جلوگیری از این ظلم ها استناد نکند.

کودتای درون حزبی هیتلر که سال 1934 در چنین روزی شروع و به دست دو سازمان اس اس و گشتاپو اجرا شد، چهار روز طول کشید و عملیات مرغ مگس خوار یا شب چاقو های بلند نام گرفت. طبق اعلام رسمی خودشان 85 نفر دستگیر و اعدام شدند، اما منابع دیگر شمار آن هایی را که در آن چند روز سر به نیست شدند بیشتر از هزار نفر برآورد می نمایند.

بسیاری از قربانیان، نه دشمن حزب نازی که اتفاقا رقیب خود او در رهبری حزب بودند و او از بعضی شان دلخوری ها و کینه های شخصی داشت. مانند همه پاکسازی های این چنینی عده زیادی هم بی دلیل حذف شدند. بعد از اجرای این عملیات، سیطره هیتلر بر آلمان کامل شد و او به یاری سازمان های مخوف زیر فرمانش، روح و جسم آلمان را به دست گرفت.