اضطراب شما از چه نوعی است؟

به گزارش مجله هاستفا، افرادی که دچار اضطراب هستند از نظر ظاهری و بالینی علایمی در چهره و حالات بدنی خود بروز می دهند و از این منظر شناسایی و تشخیص اضطراب کار دشواری نیست.

اضطراب شما از چه نوعی است؟

فرادید: به عنوان مثال فرد ناراحت و بیمناک به نظر می رسد و قادر به تمرکز کافی نبوده و احساس می نماید که فراموشکار شده است.اکثر افراد هنگام روبروشدن با موقعیت هایی که تهدیدنماینده است، احساس ترس و حتی اضطراب می نمایند. گاهی بعضی از افراد واکنش های بیش از حد معمول به موقعیت تهدیدنماینده نشان می دهند و قادر به کنترل آن نیستند و علائمی، چون مشکل به خواب رفتن، تندشدن ضربان قلب، احساس ضعف، لرزش بدن و تعرق، درد در ناحیه سینه، دشواری تنفس، و احساس از دست دادن کنترل را نشان می دهند.

دکتر محمدتقی براهنی روانشناس نامی در جلد دوم کتاب زمینه روانشناسی اشاره نموده که بروز نشانه ها و علائم یادشده در هر فردی، می تواند او را در طبقه بندی اختلالات اضطرابی قرار دهد. ترس و اضطراب ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و اضطراب می تواند عامل ترس باشد گرچه عوامل متعدد دیگری می توانند عامل ایجاد ترس و اضطراب باشد.

اگرچه ترس و اضطراب حالات هیجانی نابهنجاری نیز تلقی می شوند، اما گاهی اوقات افراد نرمال و بهنجار نیز دچار این حالات هیجانی نابهنجار نیز می شوند. به عنوان مثال ترس از بلندی، مار، سگ و…

تفاوت ترس و اضطراب

دکتر نصرالله پورافکاری، روانپزشک و استاد دانشگاه درترجمه کتابش با عنوان روانشناسی نابهنجار به تفصیل به ترس و اضطراب پرداخته است. در این کتاب چهار جزء مهم در پاسخ و واکنش به ترس مطرح شده است.

جزء شناختی که در آن فرد هنگام مواجهه با موقعیت ترسناک، از اینکه ممکن است در معرض خطر احتمالی و یا آسیب جسمی قرار بگیرد، احساس دلشوره پیدا می نماید. در این وضعیت نشانه هایی، چون گشادشدن مردمک چشم و تغییر در تنفس (تندشدن تنفس و ضربان قلب) و مشکل گوارشی، چون عدم کنترل ادرار در وضعیت جسمی فرد ظهور می یابد.

جزء هیجانی که بروز احساسات و رفتارهایی، چون احساس پریشانی و نگرانی، احساس ضعف و لرزش دست و بدن، و در نهایت فرار از موقعیت ترسناک، برای محافظت از خود در برابر آسیب احتمالی جسمی و جانی را شامل می گردد. البته واکنش فرد در اضطراب، شدید تر از واکنش او در موقعیت ترس است به این معنی که در اضطراب فرد از احساس اضطراب خود رنج می برد و حتی در مواقعی توان فرارکردن از موقعیت اضطراب زا را ندارد.

چون نمی داند که علت اصلی اضطراب او چیست. در واقع این همان تفاوت اصلی بین ترس و اضطراب است. در ترس فرد می داند که از چه چیزی می ترسد. واکنش های افراد در اجزای جسمی و هیجانی در اضطراب و ترس مشابه است، اما معمولاً واکنش افراد مضطرب شدیدتر از افرادی است که دچار ترس شده اند.

پورافکاری همچنین معتقد است که عوامل فرهنگی، آموزشی و تحصیلی، مذهبی، اجتماعی و میزان پیوستگی بین عوامل فرهنگی و اجتماعی در ایجاد اضطراب موثرند.

دیوید برنر، روانپزشک در آمریکا در کتابش از حال بد به حال خوب که از سوی مهدی قراچه داغی برگردان فارسی شده است، ترس را واکنشی شیمیایی و فیزیکی در مواجهه با موقعیت خطرناک دانسته است. به باور او ترس مسئله ای است که می تواند تاثیر منفی بر زندگی فرد گذاشته و مانع فعالیت های روزمره و روزانه فرد گردد.

دیوید برن، اضطراب را واکنش فرد دربرابر خطری می داند که اصلا وجود خارجی ندارد. او اضطراب مرضی را حالات هیجانی دردآوری می داند که با نشانه های جسمی یا فیزیکی همراه است و فرد در نتیجه آن احساس بی تابی و بی قراری می نماید که خود از علت اصلی آن مطلع نیست.

افرادی که دچار اضطراب هستند از نظر ظاهری و بالینی علایمی در چهره و حالات بدنی خود بروز می دهند و از این منظر شناسایی و تشخیص اضطراب کار دشواری نیست. به عنوان مثال فرد ناراحت و بیمناک به نظر می رسد و قادر به تمرکز کافی نبوده و احساس می نماید که فراموشکار شده است.

همچنین در هنگام درمان عموما مسائل خواب و کابوس های شبانه را گزارش می نمایند. دکتر جواد وهاب زاده روانپزشک، نیز در کتابش مباحث عمده در روانپزشکی به نشانه هایی دیگر از اضطراب اشاره نموده است که این علایم شامل علایم جسمانی، چون تپش قلب، فشار خون، فشار قفسه سینه، ناراحتی شکم، خستگی و تاری دید و در بعضی از موارد شدید اضطراب لکنت زبان را نیز شامل می گردد.

مرز بین ترس بهنجار و نابهنجار

دکتر نصرالله پورافکاری، روانپزشک و استاد دانشگاه در کتابش روانشناسی نابهنجار درباره ترس بهنجار و نابهنجار معتقد است: وقتی که فرد در برابر موقعیت خطر واقعی قرار بگیرد به عنوان تجربه ترس بهنجار قلمداد می گردد. به عنوان مثال کارگری که در ارتفاع کار می نماید با وزش باد شدید دچار ترس می گردد که منبع ترس معقول و طبیعی است.

اما برعکس وقتی که فرد در موقعیتی قرار می گیرد که خطر واقعی و حتی احتمالی در کار نباشد و بترسد، آن ترس نابهنجار است. چنانکه بعضی از مردم در برابر موقعیت هایی که حتی خطر احتمالی هم ندارد، می ترسند. به عنوان مثال نزدیک شدن به سگی که با زنجیر محکمی مهار شده است، خطری برای فرد ندارد.

زمانی که واکنش فرد در ترس های نابهنجار با وجود منطقی نبودن آن تشدید گردد در طبقه بندی اختلال فوبیا خاص قرار می گیرد؛ به این معنی که فرد خود می داند که سگی که با زنجیر مهار شده خطری برای او ندارد و او از این مسئله مطلع است، اما با این وجود واکنش های شدید و غیرنرمال از خود نشان می دهد.

در اضطراب اما، فرد مدام در فکر پیش بینی کردن آینده است و حتی به طور خلاقانه ای تخیلش را در این زمینه به کار می گیرد. دکتر پورافکاری معتقد است فرد مضطرب مدام در پی پیش بینی خطری است که تعیین نیست اتفاق بیافتد یا خیر. این در حالی است که فرد در احساس ترس با موقعیت تهدیدنماینده روبرو شده است.

یکی دیگر از موارد تمایز ترس و اضطراب این است که فرد در حالات اضطرابی سعی می نماید به طور انتخابی به چیز هایی که در محیط اطرافش هستند توجه کند. در واقع فرد از این طریق سعی می نماید علت اضطراب خود را ثابت نموده و نشان دهد که اضطراب او غیرمنطقی نبوده است.

جوزف اُکانر نویسنده مشهور روسی که کتابش، خودتان را از غلبه بر ترس آزاد کنید کتابی که سال 2005 در زمره کتاب های پروفروش نهاده شد، درباره ترس نوشته است: صدا و احساس هایی که فرد در موقعیت ترس حس می نماید، ممکن است حاصل تخیلات فرد باشد و فرد به هنگام ترس واکنش ها و پاسخ هایی دهد که با تغییرات جسمی همراه است.

از جمله می توان به رنگ پریدگی، گردشدن چشم، خشک شدن دهان، دلهره و گریه کردن اشاره نمود. اُکانر معتقد است بعضی از ترس ها ذاتی اند؛ مانند ترس از افتادن از بلندی و بعضی از ترس ها نیز اکتسابی هستند مانند ترس از پزشک و بیمارستان و تصادف ماشین که منجر به پاسخ های عاطفی فرد به موقعیت تهدیدنماینده می گردد. در واقع ترس های هیجانی از فردی به فردی دیگر می تواند متفاوت باشد.

اضطراب شما از چه نوعی است؟

دوان پی شولتز، روانشناس اجتماعی و نویسنده آثار روانشناسی از آمریکا در کتابش نظریه های شخصیت (ترجمه، یحیی سیدمحمدی) بر این باور است که اضطراب به فرد هشدار می دهد که خطری و یا موقعیت تهدید نماینده ای در کمین اوست و باید از خودش محافظت کند.

زیگموند فروید نیز پایه های اضطراب را مسائل روحی و روانی ارزیابی می نماید. او معتقد است که انسان اولین اضطراب را از ضربه تولد احساس می نماید. فروید بر این باور است که این ضربه تولد به عنوان الگوی اضطرابی برای فرد در واکنش به ترس هایی خواهد بود که در آینده، فرد آن ها را تجربه خواهد نمود. فروید اضطراب را به سه دسته تقسیم نموده است.

اضطراب واقعی: نوعی از اضطراب است که به فرد یاری می نماید تا خود را از عوامل تهدید نماینده و خطرناک محافظت کند. مانند آتش، طوفان ها، زلزله، و بلایای طبیعی و زمانی که عامل خطر از بین رفت اضطراب نیز فروکش می نماید.

اضطراب روان رنجور: این نوع اضطراب ریشه در دوران کودکی فرد دارد و حاصل تعارضات فرد بین ارضای احتیاج های غریزی و واقعیت است. به عنوان مثال بچه هایی که در دوران کودکی شان به خاطر ابراز تکانه های جنسی و یا پرخاشگری از سوی والدینشان تنبیه می شوند.

اضطراب اخلاقی: این نوع حاصل احساس عذاب وجدان و یا ترس از عذاب وجدان و گناه است. فرد زمانی که تمایل به ابراز تکانه های غریزی دارد که با اخلاقیات منافات دارد، احساس شرم و گناه می نماید و دچار عذاب وجدان زیادی می گردد.

بر اساس نکات مطرح شده می توان گفت که اضطراب و ترس ناشی از ناتوانی فرد در مقابله با فشار های روانی است. گاهی نیز اضطراب ناشی از شکست های اجتماعی فرد و گاهی نیز به دلیل عدم حمایت های فرد از جمله همسر، خواهر و برادر، دوستان و اطرافیان فرد باشد. با توجه به تقیسم بندی انواع اضطراب در بالا در بعضی از موارد که ترس و اضطراب شدید است، درمان و کاهش علایم ترس و اضطراب احتیاج به ریشه یابی های عمیق تری دارد.

منبع: توریسم آنلاین
انتشار: 5 دی 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: host-fa.ir شناسه مطلب: 1300

به "اضطراب شما از چه نوعی است؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اضطراب شما از چه نوعی است؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید